بی تفاوت اما متفاوت
*in the name of GOD*
اسیرم کرده اند.
پیشترها جنگی بود .
دشمن رویارویی بود ، تیر وتفنگی بود ،
اسیر می شدند آدم ها ،
اسارت آن شکلی همه چیزش معلوم است .
هستند جنایتکارانی که بی اینکه جنگی باشد ،
آدم را اسیر بگیرند .اسمش اسیر گرفتن نیست .
آدم ربایی است .اسارتهای دیگر هم هست ،
که نه تاریخ آغازش پیداست ،نه نام آنکه اسیرت گرفته است
در خانه ام نشسته ام ، اما نه آزاد ،که اسیر که گروگان ،
اسیر وامی یا مالی یا کسی از نزدیکان
یا آرزوهای بی بنیاد ، یا آدمهای کج ، یا عشقهای موقتی
اسیری اسیری است .
چه فرقی می کند کی اسیرت کرده باشد وچرا ؟
تو همانی که میتوانی ، میتوانی صدا بزنی ،
بعد بگویی حالا دیگر اسیر نیستی ، برو
و من بعد از شنیدنش مثل اسب زین کرده
و افسار در دشت های باز و زیر رگبار بهار ،
حس کنم اسیر نبودنم را
خدا برای ما تجدیدیها
در امتحان بندگی، کلاس تقویتی گذاشته
نام این دوره ی 30 روزه رمضان است
خدا می گوید :خب ،روزه دارها
حالا موقع افطار موقع اجابت دعاست
حالا وقتش شده بخواهید از من؟ درخواست کنید
یکی می گوید :آن خرما را بده و دیگری شیر و
آن دیگری ظرف آش را
کسی اصلا حواسش به خدا نیست
تا سحر می خوریم تا مغرب می خوابیم...
خرمایی تعارف به هم میکنیم
با حسی غریب می گوییم قبول باشد
و دوباره تا سحر می خوریم
تا مغرب می خوابیم!
خدایا شاید دیدی در بیداری از تو دور می شویم
فرمودی در رمضان، خواب هم عبادت است!